زخم زمانه بر لبم آواز می شود
به: دکتر شفیعی کدکنی
بغض صدای خسته من باز می شود
باران درد و غصه ام آغاز می شود
در سنگلاخ حادثه، آکنده از هراس
نبض چراغ و آینه ناساز می شود
آیینه ای شکسته صدا با هجای مرگ
زخم زمانه بر لبم آواز می شود
در شهر بی نجابت و اقلیم نحس درد
هنجار کور شحنگی ابراز می شود
با محتسب بگوی که ما خود شکسته ایم»
در ما نشان سادگی احراز می شود
آیینه ای برای صداها» شنیدنی
لحن زلال و ناب تو ممتاز می شود
رویای شاعرانه باغ "از زبان برگ"
شور ترانه، پرده ای از ساز می شود
ابریشم حضور تو در حلقه های جان
پروانه وار حافظ پرواز می شود
آن روح باستانیِ تب دارِ استوار
دروازه ای به وسعت اعجاز می شود
آغوش بیقرار غزلهای کدکنی
دهلیز واژه های پر از راز می شود
شعر: #محمد_فرهمند
هر سطری از سرود وطن لاجوردی است
می ,شفیعی ,تو ,دکتر ,های ,ای ,دکتر شفیعی ,آواز می ,لبم آواز ,زمانه بر ,بر لبم
درباره این سایت